هوش مصنوعی - 2
هوش مصنوعی (AI) هم هوشمندی ماشین است و هم شاخهای از علوم رایانه که به ساخت آن کمک میکند.
جان مک کارتی (John McCarthy) که این واژه را نخستین بار در سال 1956 به کار برده است آن را چنین تعریف میکند:
« دانش ومهندسی ساخت ماشینهای هوشمند »
پژوهشگران هوش مصنوعی تلاش میکنند تا ماشینها را به تواناییی استدلال، منطق، تدبر، یادگیری، ارتباط، وادراک مجهز
کنند.پژوهشهایی
جان مک کارتی (John McCarthy)
که در (AI) صورت میگیرد ابزارها ودیدگاههای متنوعی از دانش از جمله علوم
رایانه، روانشناسی، فلسفه، عصبشناسی،نمایش دانش(مطالعهی چگونگیی قرار
دادن دانش در یک قالب(فرم) به گونهای که رایانه بتواند آن را درک کند.)،
زبان شناسی، اقتصاد، نظریهی کنترل، احتمال ومنطق را به کار میگیرد.
این پژوهشها با زمینههایی مثل روبوتیک، دادهکاوی(Data Mining) و ریاضیات فازی نیز تا حد زیادی تعامل و همپوشانی دارد.
پژوهش در زمینهی AI هم جنبهی نظری دارد وهم جنبهی تجربی.بخش تجربیی این پژوهشها خود شامل دو بخش بنیادی و کاربردی است.
در این جا دو رویهی اصلی برای پژوهش وجود دارد :
1. رویهای که به مدلسازی و تقلید روانشناسی و فیزیولژی انسان به عنوان الگوی هوشمندی میپردازد.(تست تورینگ یادتان هست!!)
2. رویهای که به مطالعه و صورت بندیی منطقیی واقعیتهای عقل سلیم دربارهی جهان و یافتن اصول موضوعهی رفتار هوشمند میپردازد.
این
دو رویکرد تا حد زیادی باهم تعامل دارند و هردو باید در نهایت موفق
شوند.البته برخی از پژوهشگران دستهی دوم به موفقیت پژوهشهای نوع اول
خوشبین نیستند. آنها معتقدند پرداختن به اصول هوش مصنوعی معقولتر از
صرف وقت برای عبور از تست تورینگ است. آنها چنین استدلال میکنند که
"پرواز مصنوعی" زمانی موفق شد که برادران رایت ودیگران تقلید از پرندگان
را کنار گذاشتند وبه آیرودینامیک پرداختند.
در واقع رویهی دوم نوعی
مهندسی است که در پی یافتن شرایط بهینه است وبه این که انسان لزوما
بهترین و بالاترین ویژگیهای هوشمندی را در تمام زمینهها دارد، اعتقادی
ندارد. بنا بر این در این روش، هوش مصنوعی الزاما شبیهسازی هوش انسانی
نیست، هر چند در جاهایی به وضوح از آن تقلید میکنند.
کمی تاریخچه.... |
هرچند ریشه های ذهنی وعقلانی هوش مصنوعی وماشینهای هوشمند را باید در اسطورههای یونان جستوجو کرد،نخستین
گام
ماروین مینسکی
Marvin Minsky
آلن نیوویل
Allen Newell
هربرت سیمون
Herbert Simon
کلود شانون
Claude Shannon
عملی در این حوزه در اواسط قرن بیستم برداشته شد.یعنی برای آنکه انسان
نگاهی نوگرا،علمی والبته عملی به این موضوع داشته باشد،بیش از 20 قرن زمان
لازم بود. در سالهای میانی قرن بیستم جمعی از دانشمندان رویکرد جدیدی
به ساخت ماشینهای هوشمند بنا نهادند.این رویکرد بر اساس آخرین
کاوشهای عصبشناسی،نظریهی ریاضی نو ابداعی به اسم نظریهی اطلاعات، دانش
سایبرنتیک، وفراتر از همهی اینها بر اساس کارکرد ماشین نوظهوررایانهی
رقمی ( کامپیوتر دیجیتالی) شکل گرفته بود.
در این میان پروژهی
تحقیقاتی دارتموث در تابستان 1956 در زمینهی هوش مصنوعی، نقطهی عطفی در
تاریخ دانش رایانه محسوب میشود.هدف جاهطلبانهای که برای کار 10 نفر در
ظرف دو ماه تعیین شده بود، چنین بود: " تمامی جنبههای آموزش یا هر
ویژگیی دیگر هوش رااساسا میتوان آنچنان دقیق تعریف کرد که بتوان آن را
روی یک ماشین شبیهسازی نمود."
کسانی که در این پروژه شرکت داشتند
افرادی بودند که در سالهای بعد پیشآهنگان این عرصهی نوین دانش وفناوری
بودند. در میان آنها چهرههای شاخصی نظیر جان مک کارتی (که پدر هوش
مصنوعی لقب گرفتهاست وحتا ساماندهی پروژهی دارتموث بر عهدهی او بود.)، ماروین مینسکی (Marvin Minsky) ، آلن نیوویل (Allen Newell)، هربرت سیمون (Herbert Simon) و کلود شانون (Claude Shannon) که پدید آورندهی نظریهی ریاضیی اطلاعات است، به چشم میخورد.
با
وجودی که پروژهی تحقیقاتی دارتموث به تولید یک ماشین هوشمند نیانجامید،
هدفها و روشهایی را بنیان نهاد که به شناسایی حوزهی هوش مصنوعی به
عنوان یک حوزهی مستقل وبعدها پیشتاز در مطالعات دانش رایانه منجر گردید.
مک
کارتی در سال 1958 زبان لیسپ(LISP) را ابداع کرد. لیسپ مخفف زبان پردازش
لیستهاست وهمانطور که از نامش برمیآید تمام دادهها در آن به صورت
لیست نمایش داده میشوند.درآن زمان این زبان به بهترین زبان برنامهنویسی
در هوش مصنوعی تبدیل شد وهنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد.
مستقل از
زمستانهای نهچندان سردی که هوش مصنوعی با آن مواجه بودهاست پیشرفتها
ادامه داشت تا اینکه در سال 1997 برنامهی Deep Blue که توسط شرکت IBM
طراحی شدهبود به اولین برنامهی کامپیوتری برای بازی شطرنج تبدیل شد و در
این سال گری کاسپارف، شطرنجباز مشهور روسی از این رایانه شکست خورد وبدین
ترتیب فصل جدیدی در فناوری هوش مصنوعی رقم خورد.
اکنون AI میتواند
فعالیتهای گوناگونی مانند زمانبندی و برنامه ریزیی خودکار عملیات
فضاپیماهای ناسا کنترل خودکار اتومبیلها،تشخیص بیماریها، انجام جراحی به
کمک روبوتها وحتا درک زبان و حل مسئله را به عهده گیرد.
هوشمصنوعی چگونه پیش میرود؟ |
روششناسی(methodology)
هوش مصنوعی هنوزبه عنوان یک نقطهی ضعف مورد انتقاد بسیاری از صاحبنظران
است. از نظر برخی از آنها، این ضعف یک شکل تکاملی است که به تاریخچهی
کوتاه علم رایانه مربوط است.
روشهای هوش مصنوعی روشهایی هستند که به
درد حوزههایی می خورند که مسائل آنها بهخوبی تعریف نمیشوند. به طور
مثال بسیاری از مسائل محاسباتیی معمولی از محاسبات فیزیک گرفته تا
محاسبهی حقوق ودستمزد مسائلی هستند که تعریف مشخصی دارند وبرای آنها
الگوریتمهای معینی وجود دارد. برای اینگونه مسائل نیازی به جستوجو
برای یافتن حل مسئله نیست.
دانشمندان هوش مصنوعی وبه طور کلی
دانشمندان رشتههای مختلف ، اکنون مایلند با مدلهایی کارکنند که میتوان
آن را مدل مؤلف نامید. مثلا زمینهای از علوم را در نظر بگیرید که خبرگان
آن بر سر مبانیی دانش آن توافق عمومی ندارند ولی فردی وجود دارد که نظرات
مشخص وخوب تعریف شدهای دربارهی مبانیی دانش آن حوزه دارد.- نظراتی که
ممکن است دیگران با آن موافق نباشند- حال اگر بر مبنای نظرات این فرد وبا
باز نمود آن دانش سامانهی خبرهی خاصی طراحی وساخته شود، آن سامانه به آن
شخص نسبت داده میشود.
با نگاهی به تاریخچهی هوش مصنوعی میتوان
گذار یکنواختی از تمرکز برروی ماشین به تمرکز برروی مسئله را مشاهده
کرد.هم اکنون طراحی پردازنده نسبت به طراحی شبکههایی که به نحو کارآمدی
پردازندهها را به یکدیگر پیوند میدهند،از اهمیت کمتری برخوردار است
وطراحی نرم افزارها به نحوی که باعث شود پردازندههای موازی مانند یک
رایانهی منفرد بسیار سریع وبسیار قابل اطمینان رفتارکنند، چالش بزرگتری
است. با وجودی که هوش مصنوعی به اهداف بزرگش دستنیافته است، موفقیتهای
کنونیاش به دگرگونیهایی در صنایع انجامیده است. الگوریتمهای جدید برای
نگارهسازی(گرافیک)، تصویرسازی،و واقعیت مجازی به تقویت هوش رایانهای کمک
شایانی کردهاست.هم اکنون کارخانههای خودروسازی،شبکههای رایانهای را
درماشینهایشان قرار میدهند.
به زودی ماشینهای لباسشویی خواهند توانست با رایانههای شخصیی شما اطلاعات مبادله کنند!!!
ادامه دارد...
.: Weblog Themes By Pichak :.